عصرانه با لغت: voracious

voracious

تلفظ: /və reɪ.ʃəs/

گوش کنید:

دانلود تلفظ

معنی: حریص، سیری ناپذیر، پر ولع

حالت: voracious یک صفت است. اسم های آن voraciousness و voracity و قید آن voraciously می باشد. voracity در خیلی از لغت نامه ها لیست نشده، اما به هر حال معنی آن حرص و ولع می باشد. آخرین مثال این صفحه، voracity را در یک جمله نشان می دهد.

مترادف ها: ravenous، insatiable

توضیح:

voracious توصیف کننده حرصی مثل حرص گرگ است! کسی که voracious است چنان حرص و ولعی دارد که به هیچ وجه نمی تواند آن را ارضاء کند. اما این حرص ممکن است خوب هم باشد. فردی که برای خواندن کتاب voracious  است، هر جا می رود با خود کتابی همراه دارد و هر لحظه فرصت کند کتابی پیدا کرده و مشغول خواندن می شود. یادم می آید چند سال قبل به رستورانی رفته بودم و در آنجا فردی متوسط الاندام (!) را دیدم که لاشه ۲ ساندویچ همبرگر روی میزش و در حال خوردن سومی بود. باورتان نمی شود اگر بگویم وقتی می رفت یک پیتزا هم برایش آوردند و با خودش برد! اشتهای voracious او واقعاً اشتها برانگیز بود! در روزگاری که مردم دانه دانه کالری هایی که می خورند را می شمارند و حواسشان هست نکند ۱ میلی متر دور کمرشان افزایش یابد، دیدن همچین فردی که گرگ voracious درونش را ول کرده بسیار لذت بخش بود!مصرف کنندگان هم می توانند voracious باشند. مغازه داران عاشق مشتریان voracious هستند. مشتری voracious از خرید سیر نمی شود و حرص بی پایان او برای خرید کردن سیر شدنی نیست. فکر کنم عکس زیر گویای ماجرا باشد:برویم سراغ چند مثال انگلیسی!

• He has a voracious appetite.
• The study pointed to the voracious demand for ivory now coming from China.
• The method helps the cuckoo chick secure the food supply it needs to satisfy its voracious appetite.
• I was a little disturbed that he had a voracious appetite for potato chips and would leave the empty wrappers all over the floor.
• These comparatively large and voracious animals, when abundant, do great damage by eating the leaves.
• Suddenly a colony of extremely voracious ants were crawling across my legs.
• I read voraciously as a child, so I’ve sort of been soaked in print at a young age and influenced by story-telling.
• He draws and paints voraciously, compulsively, his eye forever seeking to truly see his subjects.
• As china overtakes the US as the focus of world raw materials trade, its voraciousness is causing criticism in other quarters.
• I felt him bury his eyes in his plate and eat with such voracity that no one should dare to speak to him.

توجه: همانطور که در عصرانه با لغت دیروز در توضیح کلمه veracity گفتم، حواستان باشد دو کلمه veracity و voracity و حالت های مختلف آنها را با هم اشتباه نگیرید.

این هم از عصرانه با لغت امروز. منتظر سوال ها یا نظرات شما هستم. همچنین اگر از این مطلب خوشتان آمده، لطفا از طریق دکمه های زیر آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.